آیا آقای ظریف در تمدید برنامه اقدام مشترک ژنو اشتباه کرده است؟ ممکن است هریک از ما قضاوت متفاوتی درباره آن داشته باشیم. اما فارغ از اینکه چه پاسخی به این سوال داده ایم، مهم تر این است که چگونه به این سوال پاسخ داده باشیم. به نظر می رسد برای پاسخ به این پرسش باید ابتدا به چند پرسش اولیه بپردازیم.
١. پرونده هسته ای در یک سال گذشته چه مسیری را طی کرده است؟
سال گذشته در چنین روزهایی ایران و ٦ کشور دیگر توافق کردند تا تلاشی مشترک را برای رسیدن به یک چارچوب مشخص و عینی آغاز کنند که به رفع تنش ساختگی بین ایران و دیگران منجر شود. توافق نامه ژنو را باید نوعی قرارداد آتش بس موقت بین ایران و مخالفانش دانست. بنابراین مهم است بدانیم که در پایان برنامه اقدام مشترک ژنو اساسا قرار نبوده است که پرونده سیاسی شده ایران به طور کامل حل و فصل شود. بلکه قرار بوده است برای حداکثر یک سال آتش بس اعلام کنند و به دیپلماسی و مذاکره فرصت دهند که احتمال دستیابی به صلح سیاسی در این زمینه را بیازماید. ٢ روز پیش مذاکره کنندگان ایرانی و طرف های مقابل شان در برابر این ٢ راهی بودند که اعلام کنند راهی سیاسی برای حل این بحران وجود دارد یا اینکه نمی توانند یا نمی خواهند که این گره را به جای دهان، با دست باز کنند. پاسخ آن ها این بود که آتش بس فعلا برقرار بماند. آیا مذاکره کنندگان ایرانی از ابتدا برای اعلام تمدید آتش بس به وین رفته بودند؟ براساس اطلاعات دریافتی به نظر می رسد که به هیچ وجه این چنین نیست. تیم مذاکره کننده ایرانی به همان اندازه برای اعلام شکست آماده بود که برای اعلام توافق آماده بود. چه توافقی؟ توافق بر سر یک راه حل منطقی به گونه ای که رسیدن به نتیجه نهایی را تضمین کند. بنابراین مهم است یادآوری کنیم که از ابتدا نیز قرار نبود در وین یک آتش بس کامل اعلام شود.
٢. قرار است در زمان بندی جدید درباره چه موضوعاتی گفت و گو شود؟
واقعیت این است که سال های اخیر به دلیل توهم ایران هراسی در عرصه بین المللی و برخی اقدامات در سیاست خارجی پیشین، اساسا یک مفاهمه مشترک عینی بر سر پرونده هسته ای وجود نداشت. اما در یک سال گذشته ایران و ٦ کشور مورد مذاکره درک کرده اند که چه بخشی از گفته های پیشین شان صرفا اعلام مواضع دیپلماتیک و کدام بخش اعلام سیاست های قطعی است. اکنون دیگر از مرحله ناز و کرشمه های دیپلماتیک گذشته ایم. واقعیت این است که در آذر ماه جاری ٢ طرف مذاکره، ایران و ٦ کشور، می توانستند مذاکرات را پایان یافته اعلام کنند. در این شرایط قطعا ایران تصمیم های از پیش اتخاذ شده را اجرایی می کرد. اما برداشت همه جانبه این بود که صورت مسئله بعد از یک سال دقیق، جزئی و صریح روشن شده است و اکنون سطح مذاکرات از اعلام مواضع صرف به تلاش های چند جانبه برای دستیابی به فرمول های مشخص رسیده است.
٣. آیا کسی از محتوای مذاکرات و جزئیات آن خبر دارد؟
با همه این ها آیا کسی می داند که جزئیات مذاکرات چه بوده و یا قرار است از این به بعد چه باشد؟ خیر. به جز سران کشورها و مذاکره کنندگان ارشد (آن هم نه مذاکره کنندگان همه ٧ کشور) هیچ کسی چه در ایران و چه در کشورهای مقابل چیزی بیش از عناوین کلی موضوع مذاکرات شامل ١) موضوع غنیسازی اورانیوم و سطح آن، ٢) موضوع بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی و قواعد آن و ٣) موضوع لغو تحریمهای غربی و جدول زمانبندی آن نمی داند. این را برای آن هایی گفتیم که منتظر گزارش های نیویورک تایمز و المانیتور و مانند این ها هستند. این را برای آن ها می گوییم که در ماه های گذشته پی در پی مدعی می شدند که دولت دکتر روحانی و تیم مذاکره کننده توافق پشت پرده ای را انجام داده اند و منتظر مهیاشدن شرایط برای اعلام آن هستند. البته باید بی پرده بگوییم که ضمن اعتماد به تمامی اعضای تیم مذاکره کننده، هیچ کسی نمی تواند خود را از اشتباه مصون بداند. مذاکره کنندگان ما هم معصوم نیستند. اما انتقاد مغرضانه را نباید با انتقاد منصفانه و فنی و حساب شده اشتباه کنیم.
4. آیا ما در مذاکرات به کشورهای 1+5 به ویژه آمریکا اعتماد داریم؟
با این حال اگرچه کسی از جزئیات مذاکرات مطلع نیست، اما می توان اصول کلی حاکم بر فضای مذاکره را مرور کرد. هیچ کس اکنون در هیچ کشوری و درباره هیچ موضوعی مذاکره را بر مبنای اعتماد انجام نمی دهد. بدیهی است که مبنای جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات با ٦ کشور اعتماد نیست و نبوده است. همه ما می دانیم که دیپلمات های غربی، روس و چینی برای منافع ملی خودشان در مذاکرات حاضر شده اند. با این حال تلاش دیپلمات های جمهوری اسلامی ایران این است که براساس محاسبات سیاسی و فنی دقیق، منطق و راه حلی را برگزینند که بتواند به یک بازی برد-برد تبدیل شود. آیا رسیدن به این راه حل شدنی است؟ کسی نمی داند. باید منتظر آینده ماند. آیا ٦ کشور حداقل های اعتماد را دارند؟ یکی از هدف های اصلی این مذاکرات دقیقا پاسخ به این پرسش است.
5. آیااحتمال عدم توافق در مذاکرات در پایان ٧ ماه آینده وجود ندارد؟
ابتدا باید توجه کنیم که مفهومی تحت عنوان "شکست" در مذاکرات حداقل برای جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد. ما در مذاکرات یابه نتیجه مطلوب مان می رسیم، یا این که اثبات می کنیم مانع دستیابی به توافق طرف مقابل بوده است. با این وجود، احتمال عدم توافق در تمام حدود یک هفته مذاکره اخیر، بلکه تمام سال گذشته وجود داشته و از این پس هم وجود خواهد داشت. بنابراین باید رک و صریح خودمان را برای عدم توافق آماده کنیم.
6. آیا مذاکره به تنهایی می تواند متضمن منافع ملی باشد؟
با در نظر گرفتن این نکات باید همه بدانیم که مذاکرات اگرچه ممکن است مفید باشد، اما به تنهایی نمی تواند مشکلات کشور را حل کند. بسیاری از مشکلات کنونی نه به خاطر پرونده سیاسی هسته ای، بلکه به خاطر ضعف های ساختاری در مدیریت کشور و جامعه خودمان است. این روزها اجلاس اپک نیز در وین برگزار می شود. در این نشست احتمال ارزان تر شدن قیمت نفت جدی است. مخرب تر از تحریم ها و دشوار تر از مذاکرات هسته ای، اقتصاد وابسته به نفت کشور است. همزمان نبود شفافیت در اقتصاد کشور، رونق را از بین برده است. باید به همان اندازه که نگران پرونده هسته ای هستیم، برای اقتصاد آلوده به رانت مان نگران باشیم. قطعا اگر همزمان به مولفه های اساسی قدرت کشورمان مانند افزایش سرمایه اجتماعی و وفاق ملی بپردازیم، مذاکره کنندگان نیز با توان بیشتری می توانند برای تحقق حقوق کشور چانه زنی کنند. دولت نباید و نمی تواند اقتصاد کشور را به مذاکرات هسته ای گره بزند.
محمد کاظم انبارلویی ستون سرمقاله روزنامه رسالت را به مطلبی با عنوان«دولت بايد پاسخ زيادهخواهی ها را بدهد»اختصاص داد که در زیر مطالعه میکنید:جنبشهای اسلامی فلسطین با صدور بیانیهای از توطئه بزرگی خبر دادند كه رژیم صهیونیستی با سوءاستفاده از بیتوجهی جهانیان و در قالب طرح شناسایی رژیم صهیونیستی به عنوان "دولت یهود" درحال اجرای آن است و میتواند با تحكیم سلطه این رژیم بر سرزمین اسلامی فلسطین به یك جنگ دینی در منطقه دامن بزند. در این بیانیه به جامعه بین الملل بویژه كشورهای اسلامی درباره توطئه دولت نتانیاهو و در تصویب قانون شناسایی این رژیم به عنوان دولت یهود هشدار داده شده و تاكید گردیده همه گروههای زنده و فعال فلسطین، همصدا با ملت مظلوم و رنجدیده فلسطین با این طرح نژادپرستانه و توسعهطلبانه رژیم اشغالگر قدس مقابله كرده و به آن تن نخواهند داد.
كابینه رژیم صهیونیستی روز یكشنبه پیش نویس طرح خطرناكی موسوم به تشكیل دولت یهود را تصویب كرد و شكلگیری كشور فلسطین را به شناسایی رژیم صهیونیستی به عنوان "دولت یهود" توسط فلسطینیها منوط كرد و بار دیگر مدعی شد فلسطینیان با اقدامات یكجانبه خود، فرصتهای تحقق صلح را از بین میبرند. نتانیاهو تصریح كرد: "فلسطینیها زمانی میتوانند انتظار به رسمیت شناختن كشور مستقل خود را داشته باشند كه اسرائیل را به عنوان دولت یهود به رسمیت شناخته و اقداماتی نیز به منظور تضمین امنیت این رژیم انجام دهند!"
اقدام رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو به عنوان نخستوزیر این رژیم غاصب برای به رسمیت شناخته شدن دولت یهود توسط فلسطینیها هر چند تلاش خلق الساعهای نبوده و از مرحله آخر مذاكرات به شكست كشیده شده سازش با محمود عباس كلید خورده و سپس در سخنرانی امسال نخستوزیر رژیم صهیونیستی در اجلاس سالانه آیپك در آمریكا بیان شد كه گفت "زمان آن فرا رسیده كه فلسطینیها بدون هیچ بهانه و تاخیری، دولت یهودی را به رسمیت بشناسد زیرا صلح زمانی محقق خواهد شد كه محمود عباس رئیس تشكیلات خودگردان، اسرائیل را به عنوان دولت یهود به رسمیت بشناسد"، ولی این، توطئه جدیدی است كه تبعات سنگین سیاسی، حقوقی، اقتصادی و اجتماعی بر پیكر آرمان فلسطین دارد و خفت بزرگی را نصیب جهان اسلام خواهد كرد. بنابر این، ضروری به نظر میرسد كالبدشكافی دقیق و تجزیه و تحلیل ریشهای نسبت به ابعاد این توطئه شوم كه زنگ خطر آن امروز به صدا در آمده، صورت بگیرد.
اینكه چرا كابینه نتانیاهو در موقعیت زمانی كنونی طرح شناسایی دولت یهود را مطرح كرده، باید گفت به مسائل متعددی از جمله ضعف و زبونی حكومت خودگردان فلسطین و رژیمهای سازشكار عرب برای رسیدن به آنچه از آن به نام "صلح" نام برده میشود و شوق آنان برای تشكیل ظاهری و اسمی دولتی به نام دولت فلسطین باز میگردد كه رژیم صهیونیستی موقعیت را برای امتیازگیری بزرگ و مشروط به تشكیل كشور فلسطین در كرانه باختری - و البته با صرفنظر كردن از سایر بخشهای سرزمین فلسطین - در ازای شناسایی رژیم صهیونیستی به عنوان "دولت یهود" كرده است. از سوی دیگر موقعیتی كه گروههای تروریستی و تكفیری در كشورهای اسلامی ایجاد كرده و همه ذهنها را به خود مشغول ساختهاند، بهترین موقعیت برای این باج خواهی بزرگ و مرهم گذاشتن بر زخمهای كهنه و از هم گسستگیهای شدیدی است كه امروز رژیم صهیونیستی به آن دچار شده است.
قطعاً رژیم صهیونیستی از ارائه چنین طرحی، اهداف سلطه طلبانه متعددی را در راستای تحركات تجاوزكارانهاش دنبال میكند كه برخی از آنها عبارتند از:
1- "اسرائیل"، موجودیتی غاصبانه و محصول جنایت، قساوت و حمایتهای پشت پرده استعمارگرانه از صهیونیسم بوده كه به عنوان نماد یك جنبش سیاسی و نژادپرستانه ظاهر شده ولی اكنون با روشن شدن ماهیت كثیف این جنبش رنگ باخته در میان ملتهای جهان و حتی یهودیان، رژیم اسرائیل و سردمداران صهیونیسم بین الملل با مخالفتهای بینالمللی گستردهای روبرو شده و در داخل نیز با تضادهای زیادی دست به گریبان است، از این رو برای ادامه سلطه خود، قصد دارد ماهیت پلید صهیونیستیاش را در قالب دولتی مذهبی پنهان ساخته و خود را نماینده و سمبل یهودیان جهان قلمداد كند. طبعاً در صورت پذیرش این طرح توسط گروههای فلسطینی، هرگونه ادامه مبارزه با رژیم اسرائیل از قالب مبارزه با صهیونیستهای نژادپرست، به مبارزه با دین یهود و دولت منتخب آن معرفی شده و به عنوان جنگی دینی میان مسلمانان علیه یهودیان تبلیغ خواهد شد.
2 - پذیرش حاكمیت دولت یهود به معنای تن دادن به توطئه پاكسازی نژادی و اخراج كامل فلسطینیهای ساكن مناطق اشغالی 1327 است كه حدود یك و نیم میلیون نفر از ساكنان اراضی این بخش اشغالی را تشكیل میدهند؛ فلسطینیهایی كه پس از اشغالگری رژیم صهیونیستی حاضر به ترك خانه و كاشانهشان و تنها گذاشتن بیت المقدس در چنگال صهیونیستها نبودند، به عنوان شهروندان درجه چندم و بدون برخورداری از حقوق اولیه و بدترین شرایط، با پایمردی در سرزمین شان ماندهاند. در واقع، هدف اصلی نتانیاهو از مطرح كردن طرح به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی به عنوان دولت یهودی، آغاز شرایط برای اخراج تمامی فلسطینیهای ساكن اراضی اشغالی سال 1327 و متوقف كردن انتفاضه سوم فلسطین است كه اكنون جرقههای آن در قدس اشغالی زده شده است.
3- یكی از دلایل اصلی ارائه این طرح، تداوم حیات این رژیم به بن بست رسیده به عنوان یك دولت یهودی است. در واقع سران رژیم صهیونیستی تلاش دارند خود را به عنوان "دولت ملت یهود" در جهان در تاریخ ثبت كنند و در نتیجه، هویت یهودی مورد نظر آنها به عنوان دلیل وجودی تشكیل اسرائیل، مورد تاكید قرار میگیرد و حقی برای پیروان سایر ادیان در فلسطین باقی نماند.
4 - تلاش نتانیاهو برای ثبت هویت یهودی رژیم صهیونیستی در كارنامه شخصی او و جلوگیری از شكست حزبش در داخل اسرائیل یكی از دیگر اهداف وی در اعلام این طرح محسوب میشود، چرا كه شناسایی اسرائیل به عنوان دولت یهود، یكی از تحولات بزرگ در تاریخ غاصبانه این رژیم به شمار میآید كه ابعاد بزرگتر و خطرناكتری از شناسایی موجودیت اسرائیل خواهد داشت به گونهای كه روزنامه صهیونیستی "هاآرتص" آنرا "اتفاقی جادویی" خوانده است.
5 - "بحران هویت"، یكی از مسائل پیش روی صهیونیست هاست كه از جنبههای مختلف قابل بررسی است. چگونگی فرآیند هویت سازی و چالشهای این حوزه، انسجام داخلی آن، نحوه جذب یهودیان فرودست در اسرائیل و... همه از موضوعاتی هستند كه میتوانند بسیاری از رویدادها و مشكلات فعلی این رژیم را در منطقه و فضای بینالمللی در قالب ایدئولوژیك مطرح نماید. در مجموع، تبعات این طرح به ظاهر ساده از آنچنان ابعاد گسترده حقوقی، تاریخی، مذهبی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی برای تداوم سلطه رژیم صهیونیستی برخوردار است كه هرگونه تعلل و سستی در قبال آن، خسارتهای غیرقابل جبرانی را برای مردم فلسطین و جهان اسلام به بار خواهد آورد. قطعاً زنگ خطری كه توسط گروههای مبارز فلسطینی در قبال این توطئه به صدا درآمده، هشدار بازگشت به مسئولیتی است كه دولتهای اسلامی و ملتهای مسلمان در قبال حمایت از آرمان فلسطین برعهده دارند.
مطلبی که دکتر حمید قنبری در ستون سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد با عنوان«وضعیت تحریمها پس از تمدید مذاکرات»به چاپ رساند به شرخ زیر است: